«جابجایی ناعادلانه فرصتِ کلان‌شهر» در دو مسیر صدور پروانه وکالت و تضییع حقوق رتبه های برتر!

جمال الدین تراز 2025-12-17 11:31:16 حدود 6 دقیقه مطالعه

*این نوشته ترکیبی از بافته های ذهن پر دغدغه من! و تراوشات ماشینی Ai است!

بازار خدمات وکالتی در ایران عملاً با دو مسیر صدور پروانه مواجه است: کانون‌های وکلا و مرکز وکلای قوه قضاییه. در سال‌های اخیر (به‌ویژه پس از «قانون تسهیل»)، حجم تقاضا و تعداد پذیرفته‌شدگان افزایش یافته و هم‌زمان، رقابت اصلی از «قبولی یا عدم قبولی» به سمت «کجا پروانه بگیرم و کجا مستقر شوم» منتقل شده است.

طبق آمار اعلام‌شده برای آزمون وکالت ۱۴۰۳ کانون‌های وکلا، ۸۷,۰۹۸ نفر شرکت کردند و ۹,۸۵۲ نفر حدنصاب پذیرش را کسب کردند. (اسکودا)

در آزمون وکالت ۱۴۰۳ مرکز وکلا نیز ۱۱۶,۰۶۳ نفر ثبت‌نام کردند و ۱۶,۴۳۱ نفر حائز نمره قبولی اعلام شده‌اند. (Tasnim News)

نکته مهم‌تر این است که ۵,۵۷۱ نفر به طور هم‌زمان در هر دو آزمون «پذیرفته» شده‌اند؛ یعنی بخشی از ظرفیت/پذیرشِ مؤثر هر دو مسیر، عملاً روی یک گروه مشترک «قفل» می‌شود. (وکلاپرس)

از منظر سیاست‌گذاری، «قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب‌وکار» با تبدیل پذیرش به مدل حدنصاب (۷۰٪ میانگین نمرات ۱٪ برتر) ساختار ظرفیت‌محور سنتی را تغییر داده و باعث نوسان تعداد قبول‌شدگان شده است. (پایگاه خبری اختبار)

بررسی ها نشان می دهد که «واگذاری کلان‌شهرها» از منظر طراحی فعلی با نقص جدی مواجه است و اصلا قابل دفاع نیست!

آنچه ادعا می شود، در ادبیات تنظیم‌گری بازار خدمات حقوقی، ترکیبی از سه پدیده است:

  1. انتخاب خودگزین (Self-selection) بر مبنای رتبه

بخش قابل توجهی از رتبه‌های بهتر، کانون‌ها را انتخاب می‌کنند و رتبه‌های پایین‌تر (یا کسانی که در کانون‌ها شانس/شرایط کمتری دارند) به سمت مرکز می‌روند. نتیجه: دو توزیع کیفی متفاوت در دو مسیر شکل می‌گیرد.

2توزیع مکانیِ مبتنی بر رتبه درون هر نهاد

کانون‌ها معمولاً «محل اشتغال/کارآموزی» را با توجه به رتبه و ظرفیت شهرها تعیین می‌کنند؛ به‌عبارت دیگر، حتی پس از قبولی، رقابت برای شهرهای جذاب‌تر ادامه دارد. این منطق در اطلاعیه‌های کانون مرکز نیز صراحت دارد که انتخاب/تعیین شهر با لحاظ رتبه و ظرفیت انجام می‌شود.(issue.icbar.org)

3 عدم هم‌ترازی قواعد تخصیص کلان‌شهر بین دو مسیر

اگر در یک استان (مثلاً تهران) «سهم کلان‌شهر» در کانون با فیلتر رتبه‌های بسیار بالا پر شود، اما در مرکز همان سهم کلان‌شهر توسط رتبه‌هایی پر شود که در مقیاس ملی ضعیف‌ترند، در عمل یک پیامد قابل پیش‌بینی رخ می‌دهد:

  • رتبه بهترِ کانون ممکن است به شهرهای کم‌جاذبه‌تر استان هدایت شود، اما رتبه ضعیف‌ترِ مرکز در همان کلان‌شهر مستقر گردد.

این دقیقاً همان «تضییع حق فرصت مکانی» است که در این سه چهار سال اخیر مدام تکرار شده است. و دقیقا تضییع حقِ دسترسی عادلانه به محل اشتغال جذاب برای کسانی که رتبه بهتری آورده‌اند تلقی می شود.

پیامدهای منفی این وضعیت (فراتر از حس بی‌عدالتی)

  1. کاهش اعتماد به معیار رتبه

وقتی رتبه بالاتر به «شهر بهتر» منتهی نشود، رتبه از یک سیگنال کارآمد برای تخصیص فرصت، به یک عدد کم‌اثر تبدیل می‌شود.

اعوجاج در انگیزه‌ها و رفتار داوطلبان

داوطلب عقلایی به جای «بهبود علمی»، به دنبال «مسیر جایگزین برای کلان‌شهر» می‌رود؛ این یعنی تقاضا از مسیر کانون به سمت مرکز به‌صورت تصنعی تقویت می‌شود (حتی اگر فرد از منظر هویتی/حرفه‌ای کانون را ترجیح دهد).

ریسک افت کیفیت خدمات در گره‌های پرتقاضا

  1. کلان‌شهرها بیشترین پرونده‌ها و پیچیده‌ترین دعاوی را دارند. اگر مکانیسم به‌طور سیستماتیک اجازه دهد رتبه‌های پایین‌تر آسان‌تر در کلان‌شهر مستقر شوند، احتمال شکاف کیفیت/تجربه در خدمات اولیه افزایش می‌یابد (حتی اگر همه افراد، از نظر قانونی، مجاز باشند).

اتلاف ظرفیت مؤثر به دلیل قبولی‌های هم‌پوشان

  1. وجود ۵,۵۷۱ قبولی مشترک نشان می‌دهد بدون سازوکار جایگزینی سریع، بخشی از «پذیرش اعلامی» تبدیل به «ورود واقعی» نمی‌شود. (وکلاپرس)

راه‌حل‌ها: از اصلاح حداقلی تا اصلاح ساختاری

راه‌حل ۱: «ادغام اجرایی آزمون» + «رتبه ملی واحد» (پیشنهاد اصلی و عادلانه)

بدون ورود به بحث ادغام نهادی، می‌توان آزمون را واحد کرد:

  • یک آزمون، یک دفترچه، یک تراز، یک رتبه ملی یکتا (به تفکیک سهمیه‌ها).
  • سپس هر داوطلب با همان رتبه، در یک سامانه تخصیص (Matching) بین:
  • نهاد صادرکننده (کانون/مرکز) و
  • محل اشتغال (شهر/حوزه)
  • انتخاب می‌کند.

مزیت کلیدی: «کلان‌شهر» دیگر با دو رتبه‌بندی غیرهم‌تراز پر نمی‌شود؛ بلکه با یک صف واحد شایستگی تخصیص می‌گیرد.

این راه‌حل با روح «قانون تسهیل» که (خیلی ها نمیخواهند سر به تن این قانون باشد) هم قابل جمع است، چون قانون هر دو نهاد را مکلف به برگزاری آزمون از طریق سنجش کرده و مبنا را حدنصاب قرار داده است، اما نگفته حتماً باید دو آزمونِ جداگانه با دو رتبه‌بندی موازی باشد. (پایگاه خبری اختبار)

راه‌حل ۲: «قاعده واحد تخصیص کلان‌شهرها» حتی اگر آزمون‌ها جدا بمانند

اگر ادغام آزمون در کوتاه‌مدت شدنی نباشد، حداقل باید قواعد تخصیص شهرهای ممتاز (تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز و…) بین دو نهاد هم‌تراز شود، مثلاً:

  • سهم کلان‌شهر فقط به صدک/رتبه‌های برتر کشوری هر آزمون برسد (نه رتبه‌های برترِ یک جامعه کوچک‌تر در همان مسیر)، یا
  • یک «حداقل تراز/صدک ملی برای کلان‌شهر» تعریف شود که برای هر دو نهاد یکسان باشد.

این اقدام مستقیماً همان «جایگزینی رتبه‌های بهتر» را که مدنظر است، کنترل می‌کند.

راه‌حل ۳: حذف اتلاف ناشی از قبولی‌های هم‌پوشان با «قاعده انتخاب نهایی + جایگزینی خودکار»

با توجه به وجود هزاران قبولی مشترک، باید فرآیند این‌گونه شود:

  • داوطلب در یک بازه کوتاه «انتخاب نهایی» انجام دهد،
  • سامانه به‌صورت خودکار قبولی دیگر را آزاد کند،
  • و بلافاصله نفرات بعدیِ واجد حدنصاب/رتبه جایگزین شوند.

این کار هم عدالت را افزایش می‌دهد، هم ظرفیت مؤثر را از حالت معطل خارج می‌کند. (وکلاپرس)

راه‌حل ۴: شفافیت کامل در ظرفیت شهرها و الگوریتم تخصیص (پیش‌شرط اعتماد)

حتی در مدل فعلی هم اگر:

  • ظرفیت هر شهر،
  • معیار دقیق تقدم رتبه/سهمیه،
  • و قواعد انتقال/تغییر محل
  • شفاف و قابل راستی‌آزمایی منتشر شود، بخش زیادی از مناقشه به «گمانه‌زنی» تبدیل نمی‌شود. اطلاعیه‌های کانون‌ها نشان می‌دهد اصلِ رتبه-ظرفیت مبنای تصمیم است؛ اما مسئله ما «دوگانگی معیار در دو مسیر» است که بدون شفافیت تشدید می‌شود. (issue.icbar.org)

جمع‌بندی صریح

مسئله اصلی، «وجود دو صف جداگانه برای ورود» نیست؛ مسئله این است که کلان‌شهرها به‌عنوان کمیاب‌ترین فرصت شغلی با دو سازوکار رتبه‌بندیِ ناهم‌مقیاس توزیع می‌شوند. نتیجه طبیعی آن، همان چیزی است که گفته شد: امکان اینکه «رتبه‌های ضعیف‌تر در یک مسیر» جای «رتبه‌های قوی‌تر در مسیر دیگر» را در کلان‌شهر بگیرند کاملا وجود دارد و تردیدی نیست که همین الان معیار شایسته گزینی در این خصوص منهدم شده است.

منصفانه‌ترین پاسخ سیاستی، رتبه ملی واحد و تخصیص واحد محل اشتغال است؛ یا دست‌کم، هم‌ترازی قواعد تخصیص کلان‌شهر و جایگزینی خودکار قبولی‌های هم‌پوشان است تا حداقل این مشکل که برای قبولی های با رتبه برتر در کانون ها ایجاد ناراحتی به حق نموده و حقوق آن ها را در معرض تضییع سیستماتیک قرار داده است به نحو شایسته ای حل کند. البته در این خصوص کانون های وکلا می بایست در دفاع از اعضای خود پیشگام باشند و هر چه زودتر از یک سو برای قبولی های سه سال گذشته سیاست جبرانی اتخاذ کنند و در سوی دیگر مشکل را بصورت ریشه ای از طریق تعامل با قوه قضائیه و سازمان سنجش حل نمایند.


برای ثبت نظر وارد شوید.

نظرات

هنوز نظری ثبت نشده است.